یزدفردا :سرویس مجموعه های  آموزشی یزدفردا :موفقیت>>>خوشبختی:ارتباط مثبت‌اندیشی و اعتماد‌به‌نفس افرادی كه اعتماد‌به‌نفس ضعیفی دارند به طور مداوم، با خود افكار منفی را مرور می‌كنند. درحالی كه با جایگزینی مثبت‌نگری به جای افكار منفی می‌توان از اعتماد‌به نفس بیشتری برخوردار شد و موفقیت‌های بسیار بیشتری را در زندگی رقم زد.
شاید این مورد برای شما هم پیش‌آمده باشد كه متوجه شده‌اید صحبت‌كردن در یك موقعیت اجتماعی، برای شما تشویش بوجود‌می‌آورد.
در حالی كه وقتی در برابر یك گروه یا در یك جایگاه حرفه‌ای، صحبت می‌كنید كه درواقع، نسبت به اطلاعات و دانش خود در آن زمینه مطمئن هستید، ابدا با این مشكل، روبرو نمی‌شوید.
به عبارتی، زمانی كه در برابر جمعیت یا گروهی قرار‌می‌گیرید كه احساس می‌كنید می‌خواهید راهی برای تاثیرگذاری بر دیگران انتخاب و خود را به لحاظ اجتماعی طرح كنید، دچار بیشترین تشویش می‌شوید.
هیچ به این مسئله فكر‌كرده‌اید كه ممكن است این مشكل به دوران كودكی‌تان مربوط شود. برخورد پدر و مادرتان باشما در این دوران چگونه بود؟ آیا همواره از طرف هردو یا یكی از آنها به طور اساسی و حتی به صورت روزانه مورد نكوهش قرار‌نمی‌گرفتید؟
روانكاوان معتقد به تاثیرگذاری عمیق دوران كودكی در شكل‌گیری شخصیت فرد در این باره می‌گویند: قطعا این مشكل ریشه در مسایلی دارد كه در دوران كودكی پیش‌آمده است و تكرار آن باعث ایجاد ثبات در این زمینه در فكر و روان فرد شده‌است.
بنابراین، ما باید بپذیریم نكوهش‌های پدر و مادر در زندگی بزرگسالی كودك، تاثیر و نمود قابل توجهی خواهد‌داشت. اگرچه چگونگی این تاثیر و آثار آن برای ما كاملا مشخص نباشد و به بررسی خاص نیاز دارد.
بی‌تردید، اولین گام برای درمان هر مشكل روانی، شناخت مقولاتی است كه در ایجاد آن موثر بوده‌اند. بعد از مرحله شناخت و آگاهی است كه باید راههایی را برای تغییر نگرش و رفتارمان در نظر‌بگیریم.
آیا با مثبت‌نگری، مثبت‌سخن‌گفتن و تاكیدات مثبت؛ می‌توان اعتماد‌به‌نفس لازم را برای ایجاد این تغییرات، در خود بوجود‌آورد؟
پاسخ این سوال مثبت است. این روش‌ها به ما كمك می‌‌كند به یك وضعیت مطمئن و پایدار ذهنی دست‌یابیم كه در واقع اساس این تغییرات محسوب می‌شود.
متاسفانه ما معمولا خود را تخریب می‌كنیم كه در نهایت باعث سخت‌تر و پیچیده‌تر‌شدن مشكلات‌مان می‌شود.
این روند به طور اتوماتیك اتفاق‌می‌افتد. یك مثال ساده از این نوع تخریب می‌تواند این تاكید باشد: من برآشفته و مضحك هستم.
بنابراین با كسب آگاهی بیشتر نسبت به آنچه انجام‌می‌دهیم، ما می‌توانیم با انتخاب راههایی سودمند، در رفتارمان تغییر ایجاد‌كنیم. قطعا نكوهش دائمی بچه‌ها، یك روش سودمند تربیتی محسوب نمی‌شود. بلكه پدر و مادرانی كه معمولا بچه‌هایشان را مورد تشویق قرار می‌دهند، در واقع به موفق‌شدن آنها كمك‌می‌كنند.
بی‌تردید هر دو روش، نكوهش و تحسین، در رفتار افراد تاثیرگذار است. اما بهترین روش تربیتی، بر تحسین رفتار خوب و چشم‌پوشی از رفتار نادرست، مبتنی است.
از این رو، اگر كسی دوران كودكی خوبی نداشته است، خود باید تلاش‌كرده و به خودش كمك‌كند و شرایطی فراهم سازد كه با اعتماد‌به‌نفس كافی و با مجموعه گفتار و رفتار مثبت‌نگرانه برآنچه می‌خواهد اتفاق بیفتد، تاكید‌كند.
هرگز نكوهش‌های پدر یا مادرتان را باخود تكرار نكنید. درست است این مسئله در ذهن شما هست، اما شما نیازی به تكرار آن ندارید.
بنابراین، ایجاد تاكیدات جدیدی كه بتواند شما را در دستیابی به اهداف‌تان كمك كند، بسیار مهم است. شما باید این تاكیدات را چندبار در روز تكرار كنید تا بلاخره به نتیجه برسند. معمولا ایجاد مثبت‌نگری، خود به حذف منفی‌نگری در كلیه سطوح زندگی می‌انجامد.
▪ این تاكیدات می‌تواند این‌گونه باشد:
- من خوشحال هستم، امروز من خوشحال هستم . امروز من واقعا خوشحال هستم.
- من واقعا مورد توجه هستم و همه مرا دوست دارند.
- من به طور حیرت‌آوری در زندگی اجتماعی‌ام موفق هستم.

ارزش احساس های مثبت

پرفسور ب.فردریکسن، نظریه جدیدی در زمینه احساس های مثبت مطرح کرده است. این نظریه می کوشد به این سوال پاسخ دهد که: « احساس های مثبت به چه درد می خورند؟» در این جا سعی می کنیم این نظریه را به زبانی ساده بیان کنیم: برعکس احساس های منفی که در حل مشکلات جدی و مرتبط با مرگ و زندگی بشر او را یاری می دهند، احساس های مثبت به حل مسایل مرتبط با رشد و شکوفایی فردی به کمک ما می آیند. تجربه کردن احساسات مثبت، به حالت های ذهنی و رفتارهایی منتهی می شود که به نحو غیرمستقیم فرد را برای مواجهه با مشکلات بعدی آماده می کند. این احساس ها به جای محدود کردن انتخاب های ما به یک ما چند عمل اضطراری، دامنه آنها را گسترده تر می کنند و به این ترتیب، مهارت ها، توانایی ها و عقایدی پایدار در فرد ایجاد می کنند که در مسیر رشد و شکوفایی او را یاری می دهند.
● تاثیر کوتاه مدت احساس های مثبت
احساس های مثبت باعث می شود ذهن ما در هنگام تصمیم گیری، بازتر و پذیراتر عمل کند. بدین معنی که توجه فرد به مسایل بیشتری جلب می شود و گزینه های بیشتری را در نظر می گیرد. در حالی که احساس های منفی، با توجه به موقعیت های اورژانسی که آن ها را ایجاد می کنند، ذهن انسان را تا حد زیادی بسته می کند و در نتیجه، دامنه انتخاب ما را به حداقل می رساند. احسا س های مثبت در موقعیت هایی اتفاق می افتد که نیازی به یک واکنش سریع نیست، در نتیجه ذهن ما فرصت دارد اطلاعات جدید را بررسی کند، گزینه های متعدد را در نظر بگیرد و به دنبال امتحان کردن راه های جدید و خلاقانه باشد، و این دقیقا همن اثر کوتاه مدت و فوری احساس های مثبت است. به عنوان مثال احساس شادی در ما نیاز به بازی کردن، کنار زدن محدودیت ها و ارتقای سطح خلاقیت، چه از لحاظ اجتماعی و فیزیکی و چه از لحاظ فکری و هنری، ایجاد می کند، یا احساس علاقه، نیاز به جستجو و کسب تجارت و اطلاعات جدید را به وجود می آورد.
منبع : روزنامه ابتکار-معصومه كیهانی-همشهری-ویستا

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

 

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

 

 


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا